ابعاد حج در قرآن

پدیدآورناصر شکریان

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1118 بازدید
ابعاد حج در قرآن

ناصر شكريان

حج و بهره‏گيرى سياسى

همواره در طول تاريخ رهبران و حاكمان اسلامى - اعم از عادل و غيرعادل - از اين فرصت‏بى‏نظير به نفع خود استفاده سياسى مى‏كردند; از زمانى كه پيامبراكرم(ص) با ياران محدودش در مكه حضور داشتند و تحت محاصره وشكنجه‏هاى شديدى‏به سر مى‏بردند، همواره در پى فرا رسيدن ايام حج‏بودند تا از اين فرصت ارزشمند براى انتقال پيام الهى به مردم استفاده نمايند. پيامبر گرامى از اين مراسم عبادى - سياسى چنان براى ترويج دين توحيدى و طرد شرك و كفر بهره مى‏گرفت كه مشركين قريش درصدد شدند تا عده‏اى را در دروازه‏هاى ورودى شهر مكه مامور كردند تا آنها به كسانى كه قصد شركت در مراسم حج را داشتند بگويند كه شخصى در اين سرزمين هست كه مطالب و ايده‏هايى دارد كه شما را سحر مى‏كند و شما در گوش خود پنبه بگذاريد تا پيام او را نشنويد.
اما پيامبر و يارانش حداكثر بهره را مى‏بردند تا پيام انقلاب اسلامى را به مردم برسانند و «پيمان عقبه‏» ثمره چنين تلاشها بود كه مردم مدينه در نتيجه همين رفت و آمدها با اسلام انس گرفتند و در همين راستا پيامبر اسلام بارها از همين كنگره حج‏براى گسترش اسلام ناب و نابودى شرك و كفر حداكثر استفاده را نمودند كه نمونه‏هاى بارز آن «پيمان عقبه‏»، «جريان فتح مكه‏»، «تعيين اميرالحاج در سال نهم هجرت‏» و «خطبه‏هاى‏آن حضرت درحجة‏الوداع‏» مى‏باشد. چنان كه پيامبر از همين موقعيت استفاده نمود و «مساله رهبرى و ولايت‏حضرت امير» را در ميان آن جمعيت انبوه مطرح فرمود.
حضرت امير نيز در زمان خلافت‏خود بارها از اين فرصت استفاده نموده است و از آنجايى كه منصب اميرالحاج علاوه بر سرپرستى حجاج در امور دينى و... بار سياسى هم داشت، در سال‏37 (ه.ق.) هم از طرف حضرت امير(ع) شخصى بنام عبدالله‏بن عباس و هم از طرف معاويه شخصى بنام يزيدبن شجره رهاوى براى تصدى اين امور عازم شدند كه كارشان به نزاع كشيد و سرانجام بر شخص ثالثى بنام شيبة‏بن عثمان توافق نمودند. (1)
در تاريخ اسلام موارد مشابهى از اين حركتهاى سياسى ديده مى‏شود كه عده‏اى براى اجراى سياستهاى خويش از مراسم حج‏بهره مى‏بردند; چنان كه معاويه مساله جانشينى يزيد را در سفر حج مطرح كرد و منصور دوانيقى در سال‏136 (ه.ق.) اميرالحاج مردم شد و در همان مراسم به نفع خود بيعت گرفت. همچنين حضرت ابوذر در زمان عثمان يك سال به حج رفت و در كنار كعبه ضمن نقل رواياتى كه از پيامبر اكرم درباره دوستى با عترتش فرموده بود، از وضع موجود انتقاد كرد. (2) و نيز عمل سيدالشهدا(ع) در ايام حج و سخنرانى انقلابى آن حضرت در بين جمعيت، نمونه بارز استفاده سياسى از حج مى‏باشد كه حتى براى اين منظور چند ماه در مكه توقف نمود تا موسم حج فرارسد ومردم از سراسر عالم در اين مكان جمع شوند و حضرت به تبليغ بپردازد.
و يا در سال 58 (ه.ق.) دو سال قبل از مرگ معاويه در سرزمين منى در بين جمعيت 1000 نفرى به انتقاد از معاويه پرداخت و فرمود «اما بعد فان الطاغية قد صنع بنا و شيعتنا ما قدعلمتم و رايتم‏» (3) اما بعد همانا اين طاغوت (معاويه) برخوردهايى با ما و شيعيان ما نمود كه همه شما مى‏دانيد و ديده‏ايد و گواه بوده‏ايد و در دنباله روايت‏به نكته ديگر اشاره كرد كه همان پيام‏رسانى باشد. فرمود: «گفتارم را بشنويد و به خاطر بسپاريد و وقتى كه به محل سكونت‏خود برگشتيد پيام مرا به افرادى كه مورداطمينان شماهستندابلاغ نماييد...من ترس آن دارم كه با اين اوضاع حق فرسوده گردد...».
همچنين ديگر ائمه: با حضور خود در ايام حج و تشكيل جلسات و ذكر احاديث، استفاده سياسى مى‏كردند; از جمله جريان امام سجاد و هشام‏بن عبدالملك و شعر فرزدق در مدح امام سجاد(ع) و...و نمونه‏هاى ديگرى از فعاليتهاى سياسى كه بدان اشاره شد.
و شايد رواياتى كه نقل شد كه «حج نوعى جهاد است‏» بيانگر بعد سياسى قضيه باشد چنانكه امام صادق(ع) در اين‏باره فرمود:
«هو (حج) احد الجهادين و هو جهاد الضعفاء و نحن الضعفاء» (4) «حج‏يكى از دو جهاد است و آن جهاد افراد ضعيف است و آن ضعفا ما هستيم‏».
امام(ع) با بيان اين مطلب به سياست اشاره مى‏كند; يعنى، ما ضعفا هستيم و حكومت در دست ما نيست و نمى‏توانيم با كفر، مبارزه عملى نماييم، پس لااقل به حج‏برويم و از آن موقعيت‏بهره‏بردارى سياسى و فرهنگى نماييم.
اصولا اطلاق جهاد بر حج‏يك نوع وجه مشتركى بين آن دو را مى‏طلبد تا نام جهاد بر حج اطلاق كرد چنان كه همراه ساختن آيات حج و جهاد (5) در سوره مباركه حج‏به ما مى‏فهماند كه ميان حج و جهاد رابطه خاصى وجود دارد و آن اين كه سرزمين حج‏بهترين مكان براى تجمع متفكران اسلامى است كه موقف سياسى و دفاعى خود را به بحث‏بگذارند و از نيروهاى پراكنده صف واحدى تشكيل دهند و از طريق انجام صحيح حج، آمادگيهاى لازم را كسب نمايند و مانند سربازى كه در ميدان آموزش تعليم ديده، خود را در مقابله با دشمنان اسلام بكار گيرد، از اين‏رو پيامبر گرامى اسلام در روايات متعدد مجاهد و حاج را كنار هم قرار داده و براى آن دو يك حكم نموده است; «مجاهد فى سبيل الله و حاجى و معتمر مهمانان خدايند كه اگر دعا كنند دعايشان به اجابت مى‏رسد». (6) و در روايات ديگر، نفقه‏اى كه در راه حج مصرف شود را با نفقه‏اى كه در راه جهاد مصرف مى‏گردد مقايسه كرد. (7)
همرديف بودن «حج و جهاد» در قرآن و روايات، بيانگر اين حقيقت است كه بين اين دو فريضه الهى وجوه مشتركى وجود دارد.

جمع‏بندى

از مجموعه مباحث اين فصل به خوبى روشن شد كه شبهاتى كه بعضى از علماء و تحليل‏گران وهابى، در مورد بعد سياسى حج مطرح كرده‏اند و آن را مخالف اسلام و قرآن دانسته‏اند، چيزى بى‏اساس، بلكه توام با اغراض سياسى بوده است و در حقيقت نفى بعد سياسى حج، اثبات حربه سياسى آنان است.
چرا كه اثبات شد كه بعد سياسى حج، نه تنها مخالف قرآن، اسلام و سنت نيست، بلكه عين قرآن و متابعت از اوامر خداوند و تاسى از ابراهيم خليل، رسول امين و سلف صالح است.
قرآن مى‏فرمايد: اعلامى است از طرف خدا و رسولش به عموم مردم در روز حج اكبر كه خداوند و رسولش از مشركين بيزارند.(توبه/3)
برائت از مشركين بر اساس اين آيه مباركه يك حكم قطعى وحتمى است و در همه زمانها استمراردارد و مخصوص موسم حج نيست، بلكه بيزارى و برائت از مشركين تاسى از ابراهيم خليل است. (8) و بايد مسلمانان به پيروى از ابراهيم(ع) فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق به ذات حق و نفرت و بغض نسبت‏به دشمنان خدا لبريز كنند و لحظه‏اى از اين آهنگ توحيدى غفلت نكنند. (9)
امام خمينى (ره) احياگر حج ابراهيمى مى‏فرمايد: فرياد برائت ما، فرياد دردمندانه ملت‏هايى است كه خنجر كفر و نفاق قلب آنان را دريده است، فرياد فقر و تهيدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه‏هاست كه حاصل عرق جبين و زحمات شبانه‏روزى آنان را زراندوزان و دزدان بين‏المللى به يغما برده‏اند. فرياد مظلومانه مردم لبنان و فلسطين و بوسنى و كشمير و افغان و عراق و... است فرياد همه مردمانى كه ديگر تحمل تفرعن آمريكا و حضور سلطه‏طلبانه آن را ندارند». (10)
گويا آيه مباركه از سوره توبه كه خداوند در مقياس افتخار و فضيلت فرمود: «آيا سيراب كردن حجاج و عمران مسجدالحرام را همانند عمل كسى قرار داديد كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد و در راه خدا جهاد كرده است اين دو هيچ گاه در نزد خدا يكسان نيست و خداوند گروه ظالمان را هدايت نمى‏كند».(توبه/19) در عصر ما نازل شده است و گوياى حال ماست; در عصر حاضر، خادمين حرمين با سرگرمى به سقايت و معيشت‏حجاج، و پرداختن به عمارت وتزيين‏مسجدالحرام ومسجدالنبى(ص)، و غفلت از ايمان و جهاد فى‏سبيل الله و كناره‏گيرى از حقوق مسلمانان مظلوم مصداق بارز آيه مذكور مى‏باشند. آنها با يدك كشيدن عنوان «خادم‏الحرمين‏»، هر گونه سوء استفاده‏اى را انجام مى‏دهند و در عوض خدمت‏با تحميل كردن عقايد وهابى بر ديگر گروهها و صد سبيل از مستطيعان و اعمال انواع تضييق بر حجاج به خيال خام خويش برنامه‏هاى اسلام و قرآن را اجراء مى‏كنند و حال آنكه، طبق آيات الهى اين افراد از ظالمين محسوب مى‏شوند و مصداق اتم آيه «من يرد فيه بالحاد بظلم فذقه من عذاب اليم‏»، (11) مى‏باشند.
كعبه، متعلق به عموم مسلمين است و بايد شيوه برگزارى حج متناسب با مصالح و منافع امت اسلامى و در جهت رشد و استقلال كشورهاى اسلامى باشد، نه در خدمت اهداف استكبارى. چرا در «كنگره جهانى حج‏» اجازه نمى‏دهند كه مردم مسلمان براى همدردى و كمك به برادران و خواهران ستمديده اعاناتى جمع كنند؟ آيا اين هم مخالف اسلام و قرآن است؟ اگر در مراسم حج، كنار خانه خدا كه مثابه و مامن (12) و مايه قوام جامعه بشرى (13) است مشكلات مسلمين و حكومتهاى اسلامى مطرح و براى حل آن گامى برداشته نشود، پس كجا اين مسائل بايد حل شود؟ اكنون چه دردناك است اگر بشنويم كه در حج نبايد به مسائل سياسى و اجتماعى مسلمين پرداخت.

4 - بعد اجتماعى حج

حج‏يگانه فريضه‏اى است كه خداوند براى اداى آن همه آحاد مسلمين را از گوشه و كنار جهان به يك نقطه معين در «ايام معلومات‏» فراخواند، به‏طورى كه اگر در غير اين مكان و زمان انجام گيرد، پذيرفته نخواهد شد.حج در ماههاى معينى است. (14)
اگر چه در گذشته و امروز تلاشهائى شده و مى‏شود تا حج را فريضه فردى قلمداد كنند اما با توجه به آيات و روايات فهميده مى‏شود كه حج مركز اجتماع مسلمين است; چون كه اگر هدف صرف انجام دادن مناسك و طواف گرد خانه خدا و... بود چرا جايز نباشد در تمام دوره سال انجام گيرد؟ چه لزومى داشت همه مردم مكلف باشند در يك مقطع زمانى خاص در يك نقطه جمع شوند و در آن ايام هم در اجتماعات يك روزه و يك شبه و سه روزه گرد هم‏آيند تا شاهد منافع خود باشند «ليشهدوا منافع لهم‏»؟ (حج/27 و 28)پس منافعى كه مسلمانان بايد شاهد آن باشند منافعى است كه با حيثيت تجمع مردم و حالت اجتماع ارتباط پيدا مى‏كند و حتى مى شود گفت: كه اگر از اين اجتماع، فايده عمومى برده نشود مقصود حاصل نخواهد شد (15)
يكى از امتيازات مختص به حج اين است كه خطاب در آن متوجه عموم مردم است نظير آيات ذيل:
اى ابراهيم اعلان عمومى دربين مردم براى حج‏بنما(حج/27و28); براى خدا بر مردم است آهنگ خانه او كنند; همانا اولين خانه‏اى كه براى مردم قرار داده شده سرزمين مكه است (آل‏عمران/96و97); بخاطر بياوريد هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت مردم قرار داديم (بقره/125و199); خداوند كعبه را كه خانه محترم است وسيله‏اى براى اقامه امر مردم قرار داده است. (مائده/97).
اين گونه آيات و روايات دلالت روشن بر «بعد اجتماعى حج‏» دارد و گرنه اگر مساله حج فردى بود، لازم نبود اين همه روى كلمه «الناس‏» تكيه شود. همچنين لازم نبود مردم از راه دور و نزديك با هر وسيله ممكن، در زمان معين و در مكان معين گرد هم جمع بشوند تا اين فريضه الهى را با حالت اجتماع انجام بدهند; اگر ثمره و بهره حج فردى بود چرا فرمود: «پس از همانجاكه مردم كوچ مى‏كنند كوچ كنيد» (بقره 125 و199) اين آيه مى‏رساند كه حج مركز اتحاد مسلمين است و هيچ كس حق تكروى و دورى از اجتماع مردم را ندارد; چون كه حج علاوه بر اين كه يك فريضه فردى است، همچنين يك فريضه جمعى مى باشد و ثمره و منفعت آن به تمامى مسلمين بر مى‏گردد.
با عنايت‏به عموميت دعوت «اذن فى‏الناس بالحج‏» و اطلاق «منافع‏» و تفسير امام رضا(ع) كه منافع حج افرادى را كه در مراسم حج نبوده‏اند را دربر مى‏گيرد، مى‏شود ادعا كرد كه قدر متيقن از منافعى كه بر مراسم با شكوه حج مترتب مى‏شود همان «منافع عمومى و اجتماعى‏» حج است.
همچنين قدر متيقن از «قياما للناس‏» در آيه مباركه «جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس‏»(مائده/97) بعد اجتماعى آن است، چونكه با توجه به اطلاق كلمه «قياما» و مناسبت آن با «للناس‏» و با عنايت‏به معنى «قيام‏» (16) چنين استظهار مى‏گردد كه كعبه و حج، سبب اصلاح امور دينى و دنيوى مردم (17) و باعث رفع نابسامانيها از جوامع مسلمين خواهد گرديد، چرا كه كعبه به عنوان ضامن جامعه بشرى مطرح شده است و اين به خاطر حرمت و جلالت و قداستى است كه كعبه در نظر عموم مردم دارد، از اين‏رو كعبه موصوف به «بيت‏الحرام‏» شده است، از اين‏رو محور فعاليت همگانى واقع مى‏گردد.
از سوى ديگر، همانطورى كه هدف از ارسال رسل و انزال كتب، «قيام مردم به قسط‏» (حديد/25) مى‏باشد، بهترين وسيله تحقق اين هدف، مراسم باشكوه حج مى‏باشد و اين يكى ديگر از منفعت اجتماعى حج است.
خلاصه اين كه، قوام جامعه بشرى، اقامه عدل و قسط در بين مردم و اصلاح امور دينى و دنيوى، درگرو برگزارى صحيح حج مى‏باشد و نقطه مقابل‏آن،از هم‏پاشيدن جامعه‏هاى‏بشرى و رواج ظلم، و فساد امور دينى و دنيوى در گرو تعطيلى حج مى‏باشد، از اين‏رو مولى على(ع) در اين باره فرمود: «حج‏خانه خدا را ترك نكنيد كه هلاك و نابود مى‏شويد» (18) پس احياى برنامه واقعى حج، تاثير شگرفى در اجتماع دارد و در حقيقت‏بقاى اصل دين و در نتيجه بقاى متدينين بستگى به بقاى كعبه دارد. «تا كعبه پابرجاست دين و مكتب هم پابرجاست‏» (19)

منافع و آثار اجتماعى حج

از آنجايى كه حج مركز اجتماع و اتحاد مسلمين است منافع و آثار اجتماعى فراوانى را به همراه دارد كه در ذيل به بعضى از آنها اشاره خواهد شد.
- يكى از بارزترين منافع اين اجتماع عظيم، ايجاد تفاهم، تحكيم برادرى و رفع اختلافات دينى بين طبقات مسلمين است. اگر از بررسى آيات و روايات (20) بدست مى‏آيد كه دين اسلام، دين اتحاد و يگانگى است، بهترين و مناسب‏ترين زمان و مكان جهت تحقق اين هدف، مراسم حج است. اگر به نماز جماعت‏سفارش مؤكد شده تا اهالى هر محله به كمك يكديگر، امور زندگى خويش را اداره نمايند و اگر نماز جمعه مقرر شده تا مردم شهرها گرد هم آيند و در پرتو اجتماع و اتحاد، امور خود را حل كنند، حج هم در هر سال يك مرتبه، در زمان و مكان خاصى واجب شده تا مسلمانان از نقاط مختلف عالم گرد خانه خدا جمع شوند و دست اتحاد و برادرى به سوى يكديگر دراز نمايند و در پرتو آن، مشكلات همديگر را حل نمايند.
حضرت امام ; در اين باره فرمودند: «از جمله وظائف در اين اجتماع عظيم، دعوت مردم و جوامع اسلامى به وحدت كلمه و رفع اختلافات بين طبقات مسلمين است (21) با اتكال به خداى بزرگ در اين مواقف عظيمه، پيمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرك و شيطنت‏ببنديد و از تفرق و تنازع بپرهيزيد "و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم". (22)
- پس يكى از آثار و منافع مهم اجتماعى «وحدت كلمه‏» مى‏باشد چرا كه زائرين بيت‏الله بايد از راه دور و نزديك بيايند و بالعيان تحكيم برادرى در فكر و عمل را ملاحظه كنند و مشاهده نمايند كه همه امت اسلامى يك خدا را مى‏پرستند; امت‏يك پيامبرند; معتقد به يك كتابند; به طرف يك قبله مى‏ايستند; دوش به دوش هم بر گرد يك محور مى‏چرخند و همه يك هدف، يك مسير و يك برنامه را دنبال مى‏كنند. اين چنين وحدت به طور قطع جمعيتها را فشرده و متراكم و قلبها را به هم نزديك مى‏كند و در نتيجه يك نيروى قوى توليد مى‏كند كه باعث عظمت و شكوه اسلام و مسلمين و ذلت و خوارى كفر خواهد شد، از اين‏رو نبى مكرم اسلام در خطبه معروف «حجة‏الوداع‏» به همين نكته اشاره فرمودند:
«اهل ايمان با هم برادرند خونهاى آنها ارزش مساوى دارد. پيمان كوچكترين فردشان در حكم پيمان عموم مسلمين است همه با هم در حكم يكدست و قدرت واحدى در مقابل بيگانه‏اند». (23)
احساس وحدت و يگانگى در ايام حج در حد اعلايى وجود دارد; چرا كه عالم و جاهل، غنى و فقير، رئيس و مرئوس، كوچك و بزرگ و سياه و سفيد، همه با هم در يك قطعه لباس سفيد مى‏خروشند و مى‏روند و مى‏نشينند و مى‏خورند و مى‏خوابند.
خلاصه، اعضايى كه در كنگره حج گرد هم جمع مى‏شوند، هيچ اختلاف اصولى ندارند و رابطه‏اى كه بين آنها حكمفرماست، رابطه دين است كه از هر رابطه ديگر; نظير، مليت، نژاد و رنگ، قويتر و محكمتر است.
- يكى ديگر از منافع اجتماعى حج، «مساوات واقعى اجتماعى‏» است كه همه زائرين از حداقل زندگى بهره‏مند بوده و يك نمونه از زندگى اقتصادى بدون فاصله يا لااقل با فاصله كم، در هر سال يك بار در عمل به نمايش گذارده مى‏شود; به طورى كه زندگيها نزديك بهم، لباسها كاملا يكسان، مكانها و غذاها شبيه هم مى‏باشد. چنانكه لغو امتيازات نژادى، رنگ، امتيازات شخصى; نظير ثروت و مقام، اصل و نسب، زيبايى و زشتى، شاهد گوياى ديگرى بر اين مساوات است.
خداوند متعال در لغو امتيازاتى كه قريش (24) براى خود قائل شده بود فرمود: «سپس از همانجا كه مردم كوچ مى‏كنند كوچ كنيد و از خداوند طلب آمرزش نماييد كه خدا آمرزنده مهربان است‏». (بقره/199) همچنين مفسر و مبين واقعى قرآن; يعنى پيامبر اكرم(ص) در خطبه حجة‏الوداع فرمود: «مردم! پروردگار همه شما يكى است و پدر همه شما يكى است; همه از آدميد و آدم از خاك است; عرب را بر عجم فضيلتى نيست مگر به ملاك تقوا». (25)
اين سلوك جمعى در حج، عدالت اجتماعى اسلام را منعكس مى‏كند كه از مصاديق آن: اشباع فقرا، دفع حقوق شرعى، پاك كردن اموال و اداى دين است; چونكه اولين مرحله حج، تصفيه حساب مالى با خدا و با مردم مى‏باشد و اين يك نوع توزيع ثروت اجتماعى است كه مبتنى بر عدالت مى‏باشد و از طرف ديگر، اگر تقسيم قربانى صحيح انجام گيرد، مليونها گرسنه سير مى‏شود و بدينوسيله بين غنى و فقير، ارتباط برقرار مى‏گردد. چنانكه لباس يك رنگ، يك نوع تعامل اجتماعى بين فقير و غنى، حاكم و محكوم و رئيس و مرئوس مى‏باشد و به انسانها مى‏فهماند كه ارزش حقيقى انسان، غير از مال و مقام است.
- يكى ديگر از منافع اجتماعى حج، ايجاد مسؤوليت اجتماعى در فرد است; چونكه فرد در طواف جمعى در دور كعبه، سعى بين صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعر، بيتوته در منى و رمى جمرات احساس مى‏كند كه جزئى از امت اسلامى است كه عمل، هدف، خدا، قبله و كتاب واحد دارد و در نتيجه به فكر مسؤوليت اجتماعى مى‏افتد.
- ديگر از منافع اجتماعى، «امنيت اجتماعى‏» است كه هيچ كس در ايام حج‏حق تعرض به ديگران حتى حيوانات را ندارد. چرا كه خداوند متعال فرمود: «هر كس داخل آن شود در امان است‏» (آل‏عمران/97) و «هنگامى كه خانه كعبه را مرجع و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم‏».(بقره/125)
وجود يك جامعه امن و مطمئن و به دور از هرنوع تجاوزات، از آرزوهاى ديرينه دانشمندان و مصلحان بوده و هست كه سازمانها و جوامع بين‏المللى در تحقق چنين آرزويى هستند، اما تاكنون ره بجايى نبرده‏اند، ولى خداوند حكيم‏براساس حكمت متعاليه‏اش قرنها قبل، منطقه‏اى را در يك نقطه از زمين براى چنين هدفى بنيان نهاده است‏به حدى كه شكار حيوانات و حتى كمك شكارچى به واسطه نشان دادن آن با گوشه چشم هم ممنوع گرديده است. آن هم در منطقه‏اى كه ناامن بود انسانها ربوده مى‏شدند و همه جا غارت و كشتار بود (عنكبوت/67) و قانون جنگ و جدال در آن نقطه زيرپا گذاشته شده است. قرآن مى‏فرمايد: كسانى كه با احرام حج را بر خود واجب كرده‏اند بايد از تمتعات جنسى و انجام گناه و بحث و جدال اجتناب نمايند. (26)
وجود چنين جامعه‏اى از اول خلقت مورد عنايت‏خداوند متعال بوده است كه شرط اساسى بقاى هر جامعه، وجود چنين نعمتى است تا انسانها كلاس آن را در هر سال در اين مكان مقدس طى نمايند و در سراسر جهان گسترش دهند. اين تمرين و نمايش اگرچه در مدت كوتاهى است، اما هر چه هست تمرينى براى شركت‏كنندگان و اتمام حجتى براى جهانيان است. و اگر محل تشكيل كنگره حج در نقطه امنى قرار داده شد براى اين است كه سران و نمايندگان مسلمين آزادانه و با كمال اطمينان نسبت‏به يكديگر و بدون هيچ تشويشى منافع مسلمين را در نظر گرفته و از همديگر جهت رفع مشكلات يارى بجويند.
- يكى ديگراز منافع اجتماعى حج، معارفه بين‏المللى مسلمين جهان است كه امام ششم جعفربن محمد(ع) در بيان علل حج فرمود: «خداوند در حج وسيله اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم آورده تا همديگر را بشناسند». (27)
در سايه شناخت‏يكديگر زمينه تبادل آرا و افكار فراهم مى‏شود و هر گروه از هر ديارى كه مى‏آيد دستاوردهاى علمى و پيشرفتهاى فرهنگى و اقتصادى خويش را به برادران دينى ديگر مناطق و كشورها انتقال مى‏دهد و با اين عمل، نردبان ترقى و تعالى را براى همديگر فراهم مى‏نمايد و نقطه‏هاى قوت و ضعف خويش را شناسايى مى‏كنند و در صدد قويت‏خويش برمى‏آيند.
- يكى ديگر از منافع و آثار اجتماعى حج، تنظيم برخورد اجتماعى زن و مرد است; چرا كه به آنها در ايام حج آموخته مى‏شود كه در برخوردها مواظب يكديگر باشند و طورى ظاهر نشوند كه هوس‏انگيز باشد، بلكه بايد به دور از هرگونه آرايش و با لباس معمولى در مقابل هم ظاهر شوند و حتى بايد از لذت جنسى حلال هم صرف‏نظر كنند تا تمرين و آزمايشى در پهنه زندگى اجتماعى گردد «فلارفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج‏» (بقره/197) كه مراد از «رفث‏» هرگونه لذت جنسى در ايام احرام مى‏باشد; پس «عفت اجتماعى‏» در موسم حج تمرين داده مى‏شود تا در غير موسم ج‏برخوردهاى زن و مرد بهبود يابد.
- از جمله آثار اجتماعى ديگر، «آموزش و تمرين نظم و انضباط اجتماعى‏» است; چونكه حج از آغاز تا انتها، همه و همه روى نظام و ترتيب خاصى انجام مى‏گيرد; شروع آن در وقت معين و در مكان معين و با لباس و رمز مشخص، و طواف، سعى، وقوف، رمى، هدى و... بايد بر اساس اندازه معين و نظم خاص انجام پذيرد تا بشر درسى از نظم و انضباط اجتماعى را آموخته و براى هميشه آن را در جامعه رعايت نمايد.
- و بالاخره، اجتماع عظيم حج، ارائه نمونه عملى جامعه اسلامى است كه در سايه ايمان تشكيل گرديده و يك نمونه كوچك از اجتماع روحدار به نمايش گذاشته مى‏شود كه روابط اجتماعى مردم با يكديگر تحت تاثير ايمان و محبت واقع شده و در آن محيط معنوى خودخواهى و رفتار و گفتار ناپسند بسيار كم ديده مى‏شود; محيطى آرام و باصفا كه رعايت فضائل اخلاقى و حقوق اجتماعى به چشم مى‏آيد و اين اجتماع در واقع، نمايشى از جامعه اسلامى است كه داراى شكوه، عظمت، امنيت، عدالت، مساوات واقعى و نظم و انضباط اجتماعى مى‏باشد كه از امتيازات آن اين است كه هر سال اين اجتماع تشكيل و در معرض عموم گذاشته مى‏شود. (28)

منافع سلوك جمعى در حج

شكى نيست كه حج از اشكال سلوك جمعى است و اين سلوك جمعى، يك قضيه جهانى است و براى منطقه خاص و زمان خاص نمى‏باشد و گروهى مخصوص و جغرافياى ويژه‏اى نيست همانطورى كه خداوند متعال در خطاب به ابراهيم فرمود: «مردم را دعوت عمومى به حج كن تا پياده و سواره بر مركبهاى لاغر از راه دور قصد خانه خدا كنند». (حج/27)
اين سلوك جمعى كه از افراد مختلف جهان كه با تفاوت در رنگ و پوست و زمان و مكان بوجود آمده، منافع زيادى را دربر دارد: اول اين كه زمينه‏ساز يك دولت واحد جهانى است و خود اين سلوك جمعى اعلام مى‏كند كه اسلام جهانى است و دليل بر آن، اين است كه مسلمين از قاره‏هاى مختلف جهان با تفاوتهاى بسيار در يك نقطه دور هم جمع مى‏شوند و يك خدا و يك پيامبر و يك كتاب و يك قبله و يك هدف را دنبال مى‏كنند و از اين يكرنگى و همفكرى فهميده مى‏شود كه امكان دارد يك دولت واحد جهانى تشكيل داد و در واقع، حج ارائه نمونه عملى اين دولت واحد جهانى است.
از سوى ديگر، شكى نيست كه سلوك جمعى باعث تغيير اجتماعى ملموس مى‏شود، اما از آنجا كه سلوك جمعى در حج از اعلا درجه تعامل اجتماعى است، پس نتيجه اين سلوك در مرتبه اعلا قرار دارد چرا كه:
اولا: تغيير اجتماع آن مطلوب، ثابت، عميق و ريشه‏دار خواهد بود.
ثانيا: بعد از اداى مناسك حج دو تغيير در انسان حاصل مى‏شود: يكى تغيير روحى و تطهير نفسى و ديگرى تغيير اجتماعى.
ثالثا: از آنجا كه حج نقش خطيرى در تغيير حيات روحى و اجتماعى دارد، از اين‏رو حرمتى از حرمات‏الله است كه هتك آن روا نيست و هر كس كه برنامه‏هاى الهى را بزرگ بشمارد و احترام آن را حفظ كند براى او نزد پروردگارش بهتر است. (حج/30)
رابعا: در اين سلوك جمعى، مترقيترين شعار اجتماعى وجود دارد و آن شعارى است كه اسلام به آن امر كرده و سنت پيامبر است و آن شعار برائت از مشركين است كه بهترين شعار براى احياى عدالت اجتماعى است. چرا كه بزرگترين انحراف در دين اسلام كه باعث انواع شقاوت مى‏شود شرك به خداست و ترديدى نيست كه وجود شرك در جوامع انسانى مانعى بر سر راه «عدالت اجتماعى‏» است و اعلان برائت از مشركين، سرآغاز تغيير اجتماعى انسان است تا اجتماع موحد در همه سطوح بر اساس احكام اسلام و عدالت اجتماعى، استوار گردد. (2)

پى‏نوشتها:

1- مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 4، ص 201 به بعد.
2- ابى‏منصور طبرسى، الاحتجاج، ج 2، همان
3- همان
4- من لايحضر الفقيه، ج 2، ص‏359.
5- از آيه 25 تا37 مربوط به حج و از آن به بعد مربوط به جهاد مى‏باشد.
6- حافظ قزوينى، سنن ابن ماجه، ج 2، مناسك حج، باب 5، (قم: دارالفكر، بى‏تا) ص‏966.
7- مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 200.
8- قال يا قوم انى برى مماتشركون، سوره انعام، آيه 78.
9- با استفاده از پيام امام خمينى(ره)
10- با استفاده از پيامهاى نورانى حضرت امام خمينى(ره)
11- هركس بخواهد دراين سرزمين ازطريق حق منحرف گردد و دست‏به ستم زند ما از عذاب دردناك به‏او مى‏چشانيم.
12- واذ جعلنا البيت مثابة للناس وامنا. (بقره/125)
13- جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس. (مائده/97)
14- «حج در ماههاى معينى است‏». (بقره/197)
15- با استفاده از پيام مقام معظم رهبرى در تاريخ 8/3/72.
16- معناى آن قبلا گذشت.
17- اين اطلاق هم در روايت‏به آن اشاره شده (جعلها الله لدينهم و معايشهم، بحار، ج‏86، ص 65); و هم اكثر مفسرين، اعم از خاصه و عامه، به آن اشاره كرده‏اند.
18- بحارالانوار، ج‏96، ص‏19.
19- وسائل‏الشيعه، ج 11، ص 21.
20- نظير آيه «واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا» (آل‏عمران/103); «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم‏» (انفال/46); «انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بين اخويكم‏» (حجرات/10); و نظير روايت المؤمن اخ المؤمن كالجسد الواحد; (مرحوم كلينى، اصول كافى، ج 2، ص 165، بابى دارد بنام اخوة المؤمنين بعضهم لبعض و احاديث زيادى را نقل فرموده است).
21- حج در كلام و پيام امام خمينى ص‏34 و37.
22- همان.
23- ابن‏شعبة، تحف العقول، ص 30.
24- قريش، معتقد بود كه وقوف به عرفات مال كسانى است كه از خارج مكه آمده‏اند، اما قريش و طوايف اطراف حرم و وابستگان قريش از اين كار معاف بودند توضيح بيشتر اين موضوع در بحث «حج جاهليت‏» گذشت.
25- تحف‏العقول، ص 30.
26- بقره‏197
27- وسائل‏الشيعه، ج 11، ص 14.
28- با استفاده از كتاب حج در قرآن مرحوم، شهيد بهشتى، (دفتر نشر فرهنگ اسلامى،1367 ش).
29- از جزوه دكتر زهير الاعرجى.

مقالات مشابه

اسرار اعمال حج در قرآن و سنت

نام نشریهمیقات حج

نام نویسندهزهرا حق‌زاده

درنگی در طواف النساء از نگاه قرآن

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهمحمدجواد عنایتی‌راد

حج و روايات تفسيري امام رضا (ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندههادی یعقوب‌زاده

رازهای عرفانی حج در تفسیر عرفانی قرآن

نام نشریهمیقات حج

نام نویسندهرحیم کارگر

شفابخشی حج

نام نشریهمیقات حج

نام نویسندهمجتبی کلباسی

من الحج حدیث فی القرآن الکریم

نام نشریهالوعی الاسلامی

نام نویسندهمحمد الدسوقی